loading...
وبسایت تخصصی نماز
امکانات وبسایت

محمد مهدی حسن پور بریجانی بازدید : 207 یکشنبه 13 مرداد 1392 نظرات (0)

نماز-درمورد نماز-لطیفه-جک

((سری سوم))

 لطفا به ادامه مطلب مراجعه کنید



یشتاز
از شخصی پرسیدند : آیا تا بحال برای هیچ كاری از دیگران پیشی گرفته ای ! ؟
گفت : آری ! همیشه بعد از نماز در بیرون آمدن از مسجد از دیگران پیشتازم چون من همیشه آخر از همه وارد مسجد می شوم .
گدای كم حافظه
شخصی در مسجد از نماز گزاران تقاضای كمك كرد و با حالتی التماس آمیز به آنان گفت : « مسلمانان ! برای رضای خدا به من كمك كنید ؛ به تازگی سیلی ویرانگر همه چیز مرا با خود برد! »
یكی از نمازگزاران با تعجب گفت : « تو همان كسی نیستی كه روز گذشته ، در مسجد فلان محله ، به بهانه از دست دادن زندگی خود در اثر زلزله تقاضای كمك می كردی ؟ »
آن شخص پاسخ داد : « چرا خودم بودم ، ولی قبول كنید با این همه مصیبت حافظه ای درست و حسابی برای آدم باقی نمی ماند !!! »
شعر بین نماز
واعظی بالای منبر ، شعر بی مزه و بی معنایی را خواند و برای توجه و توضیح بیشتر گفت : « و الله این شعر را بین نماز سروده ام! »
شخصی از میان جمع گفت : « شعری كه در نماز گفته شده چنین بی معناست ؛ خدا می داند نمازی كه در آن این شعر سروده شده چگونه نمازی بوده است ؟ ! »

تاثیر عصا
عربی به نماز جماعت حاضر شد . پیشنماز پس از سوره حمد این آیه از سوره توبه را قرائت كرد . « الاعراب اشد كفرا و نفاقا » ( اعراب بادیه نشین كفر و نفاقشان بیشتر است ) مرد عرب عصبانی شد ، نماز را به هم زد و با عصایش چند ضربه محكم به پهلوی امام جماعت نواخت و از مسجد خارج شد .
اتفاقا روز بعد دوباره به نماز آمد ، امام جماعت بعد از سوره حمد این آیه از سوره توبه را خواند : « و من الاعراب من یومن بالله ... » ( گروهی از اعراب به خدا ایمان دارند ) مرد عرب خوشش آمد و صدا زد مثل اینكه ضربات عصای دیروز سودمند بوده است .

روستایی و مرد عرب
مردی روستایی با عبا و عمامه در راه سفر به قهوه خانه ای رسید ،  همزمان با او مردی عرب با چفیه و لباس عربی نیز به قهوه خانه آمد . مرد روستایی موقع خواب به صاحب قهوه خانه گفت : « مرا صبح زود قبل از اذان بیدار كن تا زودتر راهی شوم و نماز صبح را نیز بین راه بخوانم ! »
صاحب قهوه خانه چنین كرد و صبح زود او را از خواب بیدار كرد . مرد روستایی با عجله به جای لباس خود لباس مرد عرب را به تن كرد و روانه شد ! قدری كه راه رفت ، هنگام اذان صبح شد ، وقتی كه خواست نزدیك چشمه ای برای نماز وضو بگیرد ، تصویر خود را در آب دید كه لباس عربی به تن دارد ! فورا برگشت و با عصبانیت به صاحب قهوه خانه گفت : « احمق ! پس چرا به جای من ، مرد عرب را بیدار كردی ؟ !!»

ندای موذن

موذنی  اذان می گفت : وقتی به « حی علی الصلاۀ  » رسید ، مردم فورا جمع شدند و نماز خواندند .
شخصی گفت : به خدا قسم اگر می گفتند : « حی علی الزكوۀ » حتی یك نفر هم نمی آمد !

نماز خوان خوش تیپ
حیوانی داخل مسجد شد و آنجا را كثیف كرد . مرد بد قیافه ای در مسجد مشغول نماز بود . پس از اتمام نماز آن حیوان را با چوب زد .
حیوان گفت : بیچاره! خدا تو را خیلی خوشگل آفریده كه از او طرفداری هم می كنی ؟


ارزش نماز

شخصی از امام جماعتی پرسید : « امروز در مسجد مشغول نماز بودم ، دیدم دزدی قصد دارد كفش هایم را ببرد ، نمازم را قطع كردم و مانع كار او شدم . آیا از این نماز مرا سودی هست ؟  »
امام جماعت گفت : « كفش های تو چقدر ارزش داشت ؟ »
پاسخ داد : « دو قران می ارزید ! »
امام جماعت گفت : « نماز تو ، دو پول سیاه هم نمی ارزد !!! »


عمل به قرآن
مردی نماز نمی خواند . به او گفتند : چرا نماز نمی خوانی ؟ گفت : خداوند خودش در قرآن سوره نساء فرموده است : « لا تقربوا الصلاۀ » یعنی به نماز نزدیك نشوید . گفتند : انی قسمت نیمی از آیه نازل شده قرآن است چون در ادامه آیه آمده است : « و انتم سكاری » یعنی در حال مستی به نماز نزدیك نشوید ! بنابراین شما به نیمی از آیه عمل می كنی . آن مرد گفت : خدا را شكر  كنید كه من به نیمی از آیه عمل می كنم چون بعضی ها اصلا به آیات قرآن عمل نمی كنند.


. آواز نماز

شخصی در خانه ی درویشی مهمان شد ، از آن جائی كه سقف خانه از چوب های نازك و ضعیفی پوشیده شده بود ، مدام از آن چوب ها صدایی بر می خاست !
مهمان گفت : « ای درویش ! مرا از این خانه جای دیگری ببر ، می ترسم كه سقف فرو ریزد !»
درویش گفت : « نترس ! این صدای آواز نماز و تسبیح چوب هاست ! »
 مهمان گفت : « ترسی ندارم ! اما فكر زمانی هستم كه اگر این چوب ها سجده روند ، چه اتفاقی می افتد ؟ ! »
مهرت كو؟
شخصی برای اینكه خودش را خیلی اهل نماز جلوه دهد در مقابل جمعی بی مقدمه مشغول نماز خواندن شد . از او پرسیدند : مهرت كو ؟
با دستپاچگی پاسخ داد : من به جای مهر امضاء می كنم !

 

 

 

نماز و اضافه كاری
فقیری در بین دو نماز از نمازگزاران تقاضای كمك می كرد . یكی از نماز گزاران به او گفت : « فقر و نیازمندی تو قبول ! چرا در گوشه ای نشسته ای و همراه ما نماز نمی خوانی ؟ »
فقیر گفت : « اختیار دارید آقا ، من نمازم را در مسجد پائین تر كه معمولا زودتر اقامه می شود ، خوانده ام و كمك هم دریافت كرده ام ، اما چون در آمدم كفاف مخارجم را نمی دهد ، مجبور به اضافه كاری هستم ، بنابراین ، فورا به مسجد شما آمده ام !!! »

زبان عربی
مردی از عالمی سئوال كرد : اگر در بیابانی هنگام نماز درنده ای به ما حمله كرد چه كنیم ؟
عالم پاسخ داد : بهتر است فلان آیه قرآن را بخوانید .
آن مرد گفت : البته بهتر است چوبی هم داشته باشیم چون همه حیوانات عربی بلد نیستند !!

وضو
شخصی جایی مهمان شده بود . اتفاقا فضای خانه ی میزبان خیلی تاریك و كم نور بود ؛ چون برای وضو برخاست ، هنگام وضو اول دست چپ را شست .
یكی گفت : « چرا اول دست چپ را می شویی ؟
پاسخ داد : « صاحبخانه چراغی روشن نكرده تا آدم دست چپ و راست خود را ببیند !!! »

صف نماز
شخصی از كنار مسجدی می گذشت . صدای مكبری كه تكبیر نماز جماعت را می گفت شنید . وارد مسجد شد و دید امام جماعت همراه با دو نفر  دیگر نماز جماعت می خوانند ، از شخصی كه با حرارت تكبیر نماز را می گفت سئوال كرد چرا اینقدر تعدادتان كم است ؟
آن شخص گفت : ای آقا تازه امروز صف نمازمان شلوغ است !

برچسب ها نماز , جک , لطیفه , در مورد ,
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
این سایت با هدف ترویج جوانان به فرهنگ نماز خوانی و مسجد ساخته شده است که هیچ یک از مطالب آن به طور مستقیم از جایی کپی نشده است و تمامی اشعار و پاور پوینت ها و پی دی اف های آن توسط مدیر سایت ساخته شده اند.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    بهترین راه تشویق جوانان به خواندن نماز چیست؟
    آمار سایت
    نخستین جشنواره نماز در فضای مجازی
    آمار سایت
  • کل مطالب : 175
  • کل نظرات : 44
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 47
  • آی پی امروز : 18
  • آی پی دیروز : 56
  • بازدید امروز : 142
  • باردید دیروز : 217
  • گوگل امروز : 3
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 739
  • بازدید ماه : 3,545
  • بازدید سال : 25,495
  • بازدید کلی : 191,423
  • کیو آر کد
    لوگوی ما
    حمایت میکنم!