دعای سلامتی امام زمان (عج)

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن

خدایا، ولىّ‏ ات حضرت حجّة بن الحسن

صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی

كه درودهاى تو بر او و بر پدرانش باد

هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی كُلِّ سَاعَةٍ

در این لحظه و در تمام لحظات

وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ

سرپرست و نگاهدار و راهبر و یارى گر

دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ 

و راهنما و دیدبان باش، تا او را به صورتى

طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"

كه خوشایند اوست ساكن زمین گردانیده،

و مدّت زمان طولانى در آن بهره‏مند سازى

 

9 دی

بسی ناسزاها بسیجی شنید

صبوری نمود و بصیرت گزید

به لطف خدا چون که دی ماه شد

دل خلق از آن فتنه آگاه شد

به روز نهم محشری شد به پا

تو گویی زمین لرزید از این سپاه

خدایا به این خلق بی واهمه،

عیان کن رخ مهدی فاطمه (علیهما السلام)

 

به کجا چنین شتابان؟


یک وقتهایی لازم است از خودت هم فرار کنی

 از فکرت

گاهی دارد راه را اشتباهی میرود... پی اش مرو

گاهی تو نروی باز او می آید

 دو پا داری دو پای دیگر هم قرض کن و الفرار

  به کجا چنین شتابان؟

بگو دارم به پناهگاه میروم : "اعوذ بالله من الشیطان الرجیم"

بدو پشت سرت را هم نگاه نکن

 اصلا شاید لازم باشد چشمانت را هم ببندی

  ببند و پشت سر هم بگو لا اله الا الـلــــه

دورت شلوغ میشود...شنیده ام :"فرشته ها می آیند و میروند"...

او تورا گم میکند بین آنهمه جمعیت خدایی

خلاصه ساکت بمانی دستانت را میبندد با خودش میکشاند ته چاه

  "حواسم باشد اسیر خودم  نشوم"

 


انتخابات

این روزها 

ابلیس با حربه شایعه پراکنی یا باور شایعات؛

تمسخر و غیبت پشت سر کاندیداها سراغمان می آید 

مراقب باشیم.

معرفی کتاب


پيمودن ره صد ساله در يك شب با خواندن كتاب "پنجاه سال عبادت"

پنجاه سال عبادت: "وصيتنامه و دل نوشته هاي ادبي و عاشقانه پنجاه تن از

 شهدا" كاري از گروه فرهنگي شهيد هادي است كه در قالب وصيت نامه 47 

شهيد شاخص ايران و سه شهيد حزب الله لبنان منتشر شده است.
محتواي كتاب "50 سال عبادت" دربرگيرنده بخش هايي از نوشته هاي عارفانه،

 ادبي، عاشقانه و اخلاقي شهدا در وصيت نامه آن هاست.

روز پدر

خدایا به خواب پدرم آسایش

به بیداریش عافیت

به عشقش ثبات

به مهرش تداوم

و به عمرش برکت جاودان عطا کن

شکرانه اش با من


 ولادت باسعادت مولای عاشقان، امیر مؤمنان، علی علیه السلام، مبارک باد . . .

 

برای همسرم


ادامه ی مطلب....        

ادامه نوشته

انتخابات



                                              منبع:دختران با لطافت قرن 21

ولادت جواد الائمه


       

دلها ز قدوم دوست شاد است امشب

سيراب ز چشمه ي مراد است امشب

بشگفته تقي شکوفه ي باغ رضا 

فرخنده ولادت جواد است امشب

*ولادت با سعادت درياي جود و سخاوت مبارک*

شهید احمدی روشن


منبع : وبلاگ دختران با لطافت قرن 21

یا مهدی

 آقا اجازه! دست خودم نيست؛خسته ام
در درس عشق، صف آخر نشسته ام
يعني نمي شود كه ببينم سحر رسيد؟
درس غريب غيبت كبري به سر رسيد؟
آقا اجازه! بغض گرفته گلويمان
آنقدر رد شديم كه رفت آبرويمان
استاد عشق! صاحب عالم! گل بهشت!
بايد كه مشق نام تو را تا ابد نوشت...
"اللهم عجل لوليك الفرج"

یه روز یه ترکه...

یه روز یه ترکه میره سبزی فروشی تا کاهو بخره ، عوض اینکه کاهوهای خوب را سوا کند ، همه ی کاهو های نامرغوب را سوا میکنه و میخره. ازش می پرسند:چرا اینکار را کردی؟ میگه:صاحب سبزی فروشی پیرمرد فقیریه و مردم همه ی کاهوهای خوب را میبرند. این کاهوها روی دست او میمانند و من بخاطر اینکه کمکی به او بکنم، اینها را میخرم. اینها را هم میشود خورد!

این ترکه کسی نبود جز "عارف بزرگ آقا سید علی قاضی تبریزی (ره)"

یه روز یه ترکه میره جبهه ، بعد از یه مدت فرمانده میشه،یه روز تو عملیات بهش می گن داداشت شهید شده افتاده سمت عراقی ها اجازه بده بریم بیاریمش. جواب میده اینها همه داداشای من هستن، کدومشون رو برگردونم؟

اون ترکه کسی نبود جز "شهید مهدی باکری"

به یه ترکه گفتند کتابی بنویس.ترکه برای تالیف اون کتاب حدود چهل سال تحقیق و مطالعه کرد و بیش از ده هزار کتاب را تمام خواند و به حدود صد هزار کتاب، مراجعه مکرر داشت! او برای یافتن منابع ، به کتاب خانه های هند، ترکیه، ایران، عراق و ... مراجعه کرد و سفرهای متعدد انجام داد و بالاخره کتاب یازده جلدی الغدیر رو نوشت.

این ترکه کسی نبود جز "علامه امینی (ره)"

همه این ترکها ولرها وفارسها ...ایران ما را ساخته وسربلند نگه می دارند.


 " باتشکر از راحیل عزیزم " 

شهادت مادرم زهرا

در کودکی شد قسمت من خانه داری       

هم خانه داری می کنم هم سوگواری

گـــریـــم بـــرای نـــــور دو عـیـنـت          

هــر شب دهـــــم آب دســت حسینت

دیشب دعــا کردی اجل جانت بگیرد          

امشب دعــا کن دخترت زینب بمیرد

دیشب تــــــو بــــودی انـــــدر کنارم       

امشب بــــه دیــــوار ســر می گذارم

دیشب نشستی گیسویم را شانه کردی     

امشب در آغوش لَحَد کـــاشانه کردی

دیشب گــــرفـتـی اشــکــم ز دیـــــده     

امشب ز داغـــت پـــشــتـم خــمـــیـده

دادی بـــه دست زینبت با آه و زاری         

پـــیـــراهــن خونین خود را یادگاری

آن پـیـرهـن را هـــرگـــز نــــشــویم          

تـــــــا عــــطر مـــادر از آن بـــبویم

مادر چرا رنگ از رخ ماهت پریـده                

مـــادر چرا خون از گریبانت چکیده

گــــــــــاه دعــــا و راز و نیاز است           

ســجـــاده بـــگـــشــا وقت نماز است

فاطمیه



دلم تنگ است برای شانه های صبر

برای ناله های شب

برای گریه های درد


                                                   ادامه مطلب...

ادامه نوشته

دردنامه محرمانه او برای خدا

درد دارد اما گله‌ای نمی‌كند؛

او فرزند روح‌ الله است و از او آموخته است كه حتی به اندازه یك «آخ» حسودان را امیدوار نكند. 

سرفه می‌كند؛ ماسكش را روی دهان می‌گذارد تا اكسیژن با فشار وارد باریكه راه ریه‌ها شود؛
اشك كه می‌خواهد از گوشه چشم‌هایش سُر بخورد، سرش را خم می‌كند تا من نبینم.
آخر این اشك دردنامه محرمانه او برای خداست و من خوب می‌دانم كه در این میان غریبه‌ام...